معنی هم گن - جستجوی لغت در جدول جو
هم گن
هم جنس
ادامه...
هم جنس
تصویر هم گن
فرهنگ واژه فارسی سره
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تصویر هم سن
هم سن
دو تن که به یک اندازه عمر کرده باشند، همسال
ادامه...
دو تن که به یک اندازه عمر کرده باشند، همسال
فرهنگ فارسی عمید
همگن
(هََ گِ)
همگین. انباز. شریک. (یادداشت مؤلف). ج، همگنان. رجوع به همگنان شود
ادامه...
همگین. انباز. شریک. (یادداشت مؤلف). ج، همگنان. رجوع به همگنان شود
لغت نامه دهخدا
هم تن
(هََ تَ)
هم جسم. هم جنس:
مرغ خاکی، مرغ آبی هم تنند
لیک ضدانند وآب و روغنند.
مولوی
ادامه...
هم جسم. هم جنس:
مرغ خاکی، مرغ آبی هم تنند
لیک ضدانند وآب و روغنند.
مولوی
لغت نامه دهخدا
هم سن
(هََ سِن ن / سِ)
هم سال و هم عمر. (آنندراج). رجوع به همسال شود
ادامه...
هم سال و هم عمر. (آنندراج). رجوع به همسال شود
لغت نامه دهخدا
همگن
همه، جمع همگنان. توضیح این کلمه بصورت مفرد در متون فارسی دیده نشده و جمع آن (همگنان) مستعمل است
ادامه...
همه، جمع همگنان. توضیح این کلمه بصورت مفرد در متون فارسی دیده نشده و جمع آن (همگنان) مستعمل است
فرهنگ لغت هوشیار
هم سن
دو یا چند کس که از جهت سن و سال و عمر معادل باشند (نسبت بیکدیگر) هم سال
ادامه...
دو یا چند کس که از جهت سن و سال و عمر معادل باشند (نسبت بیکدیگر) هم سال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر هم گون
هم گون
همرنگ، هم لون
ادامه...
همرنگ، هم لون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر هم زن
هم زن
((~. ز))
وسیله ای برای مخلوط کردن، به ویژه مخلوط و همگن کردن مواد غذایی مایع
ادامه...
وسیله ای برای مخلوط کردن، به ویژه مخلوط و همگن کردن مواد غذایی مایع
فرهنگ فارسی معین
تصویر همگن
همگن
((هَ گ))
همه، همتا، همانند، یکنواخت
ادامه...
همه، همتا، همانند، یکنواخت
فرهنگ فارسی معین
تصویر همگن
همگن
متجانس
ادامه...
متجانس
فرهنگ واژه فارسی سره
هم سن
همزاد، هم سال
ادامه...
همزاد، هم سال
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویر همگن
همگن
هَمگِن
متجانسٌ
ادامه...
مُتَجَانِسٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویر همگن
همگن
Homogeneous
ادامه...
Homogeneous
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویر همگن
همگن
هَمگِن
homogène
ادامه...
homogène
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویر همگن
همگن
هَمگِن
균일한
ادامه...
균일한
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویر همگن
همگن
هَمگِن
یکسان
ادامه...
یکسان
دیکشنری فارسی به اردو
تصویر همگن
همگن
هَمگِن
เหมือนกัน
ادامه...
เหมือนกัน
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویر همگن
همگن
هَمگِن
homogen
ادامه...
homogen
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویر همگن
همگن
هَمگِن
הומוגני
ادامه...
הומוגני
دیکشنری فارسی به عبری
تصویر همگن
همگن
هَمگِن
均質の
ادامه...
均質の
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویر همگن
همگن
هَمگِن
同质的
ادامه...
同质的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویر همگن
همگن
هَمگِن
homojen
ادامه...
homojen
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویر همگن
همگن
هَمگِن
একজাতীয়
ادامه...
একজাতীয়
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویر همگن
همگن
هَمگِن
homojen
ادامه...
homojen
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویر همگن
همگن
هَمگِن
समान
ادامه...
समान
دیکشنری فارسی به هندی
تصویر همگن
همگن
هَمگِن
omogeneo
ادامه...
omogeneo
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویر همگن
همگن
هَمگِن
homogen
ادامه...
homogen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویر همگن
همگن
هَمگِن
однорідний
ادامه...
однорідний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویر همگن
همگن
هَمگِن
однородный
ادامه...
однородный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویر همگن
همگن
هَمگِن
jednorodny
ادامه...
jednorodny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویر همگن
همگن
هَمگِن
homogéneo
ادامه...
homogéneo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویر همگن
همگن
هَمگِن
homogêneo
ادامه...
homogêneo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویر همگن
همگن
هَمگِن
homogeen
ادامه...
homogeen
دیکشنری فارسی به هلندی